یکتایکتا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

عشق یکتای ما

یازدهمین ماه زندگی پر از اتفاق های خوب

یکی یدونه مامان سلام به همین زودی 10 ماه گذشت.  لحظه ها دارن مثل برق میگذرن و من مدام فکر میکنم که نمیتونم از این لحظه های شیرین بچگی تو نهایت لذت رو ببرم. مهربونم تو واقعا شیرین شدی اینقدر که روزی هزار بار می خوام بخورمت.  یک ماه مدرسه رفتن من تموم شد. سه هفته رو مامان جون زحمت کشیدن اومدن پیشت و هفته اخرم دوروز بابا موند دو روزم با خودم بردمت مدرسه. به محض تموم شدن مدرسه عصرش من و تو با عمه اعظم اینا رفتیم داراب تا به جشن امام حسین برسیم. عمو خسرو هر سال شب جشن امام حسین مراسم داره و من عاشق شرکت تو این جشنم. مخصوصا امسال دلم میخواست باشم برا اینکه سال اولی بود که خدا تورو بهم داده بود خلاصه به مراسم رسیدیم و تو هم کلی خوشح...
3 خرداد 1395
1